English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8119 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liability reserve U ذخیره بدهیها
assets and liabilities U دارائیها و بدهیها
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
abnegate U انکار کردن
recant U انکار کردن
back-pedalled U انکار کردن
recanted U انکار کردن
gainsaying U انکار کردن
recanting U انکار کردن
back-pedals U انکار کردن
back-pedalling U انکار کردن
gainsaid U انکار کردن
forswear U انکار کردن
forswearing U انکار کردن
forswears U انکار کردن
disaffirm U انکار کردن
repudiating U انکار کردن
deny U انکار کردن
denying U انکار کردن
denies U انکار کردن
repudiates U انکار کردن
repudiate U انکار کردن
denied U انکار کردن
gainsays U انکار کردن
renege U انکار کردن
reneged U انکار کردن
reneges U انکار کردن
reneging U انکار کردن
renouncing U انکار کردن
renounces U انکار کردن
renounced U انکار کردن
renounce انکار کردن
gainsay U انکار کردن
disclaim U انکار کردن
disclaimed U انکار کردن
back-pedal U انکار کردن
recants U انکار کردن
disclaiming U انکار کردن
disclaims U انکار کردن
forswears U باسوگند انکار کردن
denying U انکار یا حاشا کردن
deny U انکار یا حاشا کردن
denies U انکار یا حاشا کردن
negative U رد یا تکذیب یا انکار کردن
denied U انکار یا حاشا کردن
negatives U رد یا تکذیب یا انکار کردن
forswearing U باسوگند انکار کردن
forswear U باسوگند انکار کردن
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
to make [deny] an allegation U تهمتی زدن [ را انکار کردن]
owning to his i. to do that U نظر به عجزاواز کردن انکار
there is no p of doing it U کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
forsake U رها کردن انکار کردن
forsakes U رها کردن انکار کردن
forsaking U رها کردن انکار کردن
codress procedure U روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
kidneys U کلیه
all- U کلیه
all U کلیه
reins U کلیه ها
kidney U کلیه
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
reniform U شبیه کلیه
all arms U کلیه نیروها
all hands U کلیه پرسنل
all men U کلیه مردم
renal U وابسته به کلیه ها
entireforce U کلیه قوا
entireforce U کلیه نیرو
paranephric U مجاور کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
renal gravel U ریک کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
reniform U کلیه مانند
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
nephralgia U قولنج کلیه
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
reins U محل کلیه در بدن
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
paranephros U غده روی کلیه
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
repudiation U انکار
retractaion U انکار
denegation U انکار
disaffirmation U انکار
recantation U انکار
abjuration U انکار
disproval U انکار
disavowal U انکار
denial U انکار
contradictions U انکار
disclamation U انکار
denials U انکار
contradiction U انکار
gainsaying U انکار
negation U انکار
gainsaid U انکار
gainsay U انکار
disavows U انکار
disavowing U انکار
abnegation U انکار رد
gainsays U انکار
disavow U انکار
disavowed U انکار
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
deniable U قابل انکار
forswore U انکار کرد
palinode U صنعت انکار
gainsayer U انکار کننده
denier U انکار کننده
self abnegation U انکار نفس
self-denial U انکار نفس
self denial U انکار نفس
irrefutability U انکار ناپذیری
unchallenged U انکار ناپذیر
self-denial U انکار خویشتن
undeniable U انکار ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
self renunciation U انکار نفس
undeniably U انکار ناپذیر
retractable U انکار پذیر
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
atheism U انکار وجود خدا
atheistic U وابسته به انکار خدا
renunciative U ناشی از انکار نفس
renunciatory U ناشی از انکار نفس
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
negation of statement U انکار یا تکذیب گفتهای
he has a good mind U که انکار را انجام دهد
peremptory U غیر قابل انکار
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
irrefragable U غیر قابل انکار و تکذیب
self abnegating U انکار کننده نفس خود
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
rebuttable presumption U فرض قانونی قابل انکار
disparage U انکار فضیلت چیزی راکردن
disparages U انکار فضیلت چیزی راکردن
how nicely he did it U چقدرخوب انکار را انجام داد
estoppel U عدم امکان انکار پس از اقرار
disparaged U انکار فضیلت چیزی راکردن
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
conclusive or irrebuttable presumption U فرض قانونی غیر قابل انکار
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slams U علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
pure interest U سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
legalism U اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
issue of fact U نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
adrenaline هورمون قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برندهء خون و فشارخون است
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
estopel U عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
cosmopolitanism U سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
estoppel U اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com